تباه خرد شدن (نَ شَ) مخبول شدن. دیوانه شدن. سبک مغز شدن: فند تباه خرد شدن از کلان سالی. (منتهی الارب). رجوع به تباه و تباه خرد شود ادامه... مخبول شدن. دیوانه شدن. سبک مغز شدن: فَنَد تباه خرد شدن از کلان سالی. (منتهی الارب). رجوع به تباه و تباه خرد شود لغت نامه دهخدا